زینب جونزینب جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

زینب جون

عکس

فدای اون نی نی بغل کردنت نوش جونت عزیزم سومین عزاداری   برگشت به خانه دومین نقاشی سومین نقاشی اینجا داری شیطونی می کنی   ...
25 آبان 1393

عاشورای حسینی

وباز هم رسید روزها وشب های عاشقی سلام عزیزم بالاخره از خونه مادرجون اومدیم کلااز اول محرم اونجا بودیم شماهم که خیلی بهت خوش میگذشت ودوست نداشتی بیایم راستی مادرجون هم برات یدونه تبل خوشگل خریده بودوشما هم که کلی ذوق کرده بودی .دیگه واسه ما اعصاب نمیذاشتی وهمش تبل میزدی .ماشاالله خیلی زود شعر یاد میگیری الان شعر شیر تا بخای مفیده ... ...م انند برف سفیده شیر بخوری سیر میشی ......قوی مث شیر میشی  پیشی پیشی ملوسم ..........میخوام تورو ببوسم  خدایا این چه کاره ...........مامانم نمیذاره  بیا باهم بازی کنیم ........دل مامان وراضی کنیم دختر گلم دوازده ام...
25 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب جون می باشد